چهارشنبه ۱۳ مرداد ۰۰
_______________________________
هی تارا.....سلام
منو یادته دیگه نه؟
النام...حالت چطوره؟خوبی؟
عاا...خب دلم خیلی برات تنگ شده..خخ
امروزم تولدته و من نمیتونم حضوری ببینمت پس باید کادوتو اینجوری بت بدم..نه؟
خب....پس بریم ک تولدتو مبارک کنیم:)
چیه؟فک کردی یادم میره؟
ما ما 6 سال تمام همکلاسی بودیم...اوه شایدم 7 سال
و بع از اونم دوستای خوبی برای هم بودیم..نه؟
عام من حس تورو نمیدونم ولی وقتی بهم زنگ میزدی یا میدمت واقعا خوشحال میشدم
یادته باهم رفتیم استخر؟گاد حتی یبارم تو استخر همو اتفاقی دیدیم:)
دلم برای اون روزا تنگ شده...خیلی زیاد
یونو؟
ما با هم کلی خاطره داریم ولی خب نمیدونم تو اونارو یادته یا نه
به هر حال...میدونی چیه؟مهم نیس
اره واقعا نیست...چون من همشو یادمه
اگه لازم باشه یکاری میکنم یادت بیاد..خخ
+++++++++++++++++++++++
یادمه ک...خیلی عوضی بازی دراوردم وقتی که با هلیا دوس شدم و بعد..فاک من واقعا عوضی بازی دراوردم
کم توجهی کردم...بیشعور شدم اوک ولی میخوام ک منو ببخشی
راستش من هنوزم باورم نمیشه ک دوستیمون تموم شده باشه
تو گفتی خوشحالی ک من دیگه تو زندگیت نیستم...ولی من خوشحال نیستم ک دیگه ندارمت...
تو بلاکم کردی ولی خب من هنوزم بعضی وقتا بت پیام میدم
رمانتیک بازی نیس ولی خب تو دوستم بودی...نه؟
و من فک میکردم قراره تا اخرش همین باشه
عجب احمقی بودم...نه؟
دلم خیلی برات تنگ شده..چ تلفنی...چ حضوری
میدونم خواسته مضخرفیه...ولی میشه بازم دوستم باشی؟
میدونم تو الانشم دوستای خودتو داری...ولی میشه یه فرصت دیگه به دوستیمون بدی؟
من خیلی دوست داشتم هلیا رو نگه دارم...ولی خب نشد
ولی نمیتونم قبول کنم ک نتونستم تورو نگه دارم...
قرار بود تو این وبه از خاطراتمون بگم
ولی خب به نظرم زیاد نباید حرف بزنم ...نه؟
من اصرار نمیکنم...اگه نمیخوای میتونی ول کنی و بری...ولی قبلش لطفا و لطفا..به تمام این 8 سال فک کن...هوم؟به همه ی اون خاطرات...
اگه میخوای....بازم دوست نی نی رقی باشی...فقط یه نقطه به شماره خودم بفرست...میدونم ک داریش...
اگرم نه که...نمیدونم شاید باید سر مزار این دوستیمم گریه کنم...نمیدونم
بهت زنگ نزدم چون فک کردم شاید نخوای صدامو بشنوی...ولی تارای لعنتی
من دلم برای حرف زدن برات تنگ شده.....خیلی زیاد
.....
راستی الان تولدته و من فقط در مورد خودم حرف زدم....گاد
ببخشید
عام تو امروز 14 ساله شدی.....چه عالی:)
نمیدونم ولی دوس دارم سالهای ایندم تولدتو بهت تبریک بگم دود
چونکه تو تارای خودمی..رفیق و دوست باحال و خوش خنده خودم...ک دلم براش تنگ شده
بهم گفتی فیک شدم.....نمیدونم ولی شاید نداشتن سه ماهه تو و نداشتن کلی هلیا منو دوباره مث قبل کرده باشه...یادته یه لیست نوشتیم ک تو امسال چیکار کنیم؟قرار بود من ادمای بد زندگیمو حذف کنم..ک قطعا اون ادم بده تو نیستی....حتی قرار بود کره ای یاد بگیریم؟حتی قرار نبود الان من با خوندن اون لیسته گریه کنم...ولی خدایی چرا همه چیز انقد غیرقابل پیش بینیه؟
راستی..تم وبو از هری کردم..چون فک کردم دوسش داری...داری؟
_________________________
بیخیال همه حرفای مضخرفم....تولدت مبارک تارایی
بهترینا رو برات ارزو میکنم...امیدوارم ب تموم ارزوهای کوچیک و بزرگ قشنگت برسی...به تک تکشون
و هرسال شمع تولدتو با شادی فوت کنی
و منو فراموش نکنی...:)
تولدت مبارک پیکاسوی کیوتم...میس یو:)
پ.ن:عاام...اگرم میخوای میتونی درمورد اون پیشنهادم فک کنی...همون ک گفتم یه نقطه بفرستی..خخ
همین دیگه
بوس پس کلت:)
و تولدت مبارک...